شعر
شعر

شعر

مهدی فرجی

حال من خوب است اما با تو بهتر می شوم

آخ .. تا می بینمت یک جور دیگر می شوم

با تو حس شعر در من بیشتر گل می کند

یاسم و باران که می بارد معطر می شوم

در لباس آبی از من بیشتر دل می بری

آسمان وقتی که می پوشی کبوتر می شوم

آنقَدَرها مرد هستم تا بمانم پای تو

می توانم مایه ی ــ گه گاه ــ دلگرمی شوم

میل میل ِ توست اما بی تو باور کن که من

در هجوم بادهای سخت ، پرپر می شوم

فاضل نظری

مرگ در قاموس مــا از بـی وفایــی بهتر است


در قفس با دوست مردن از رهایی بهتر است


قصـــه ی فــرهـاد دنیــــا را گـرفت ای پادشـــاه


دل به دست آوردن از کشور گشایی بهتر است


تشنگانِ  مِهـــر  محتــــاج  ترحـــم  نیستند


کوشش بیهوده در عشق از گدایی بهتر است


باشد ای عقل معاش اندیش، با معنای عشق -


آشنایـــم کن ولـــی نا آشنایـــی بهتــر است


فهم این رندی برای اهل معنا سخت نیست


دلبــری خوب است، اما دلربایــی بهتر است


هر کســی را تاب دیدار سر زلف تـــو نیست


اینکه در آیینه گیسو می گشایی بهتر است


کاش دست دوستی هرگــز نمی دادی به من


« آرزوی وصل » از « بیم جدایی » بهتر است


فاضل نظری